همنشین

بخـــــشش

    نظر

وقت بخشیدن که می شود…
با ذوق و شوق راه افتاده ام، چون به تو خیلی مطمئنم، با خودم امید آورده ام.
می دانم اگر زیاد بخواهم، پیش آن همه ای که تو داری کم است.
می دانم اگر سهم بزرگی بخواهم، پیش آن همه ای که تو می توانی کم است.
لطف تو با خواستن کسی کم نمی شود.
وقت بخشیدن که می شود، دستت بالای هر دستی است.
من اولین امیدواری نیستم که پیش تو می آید و هدیه اش می دهی با اینکه حقش این بوده که هیچش ندهی.
اولین نیازمندی نیستم که کمک می خواهد و به او لطف می کنی با اینکه حقش این بوده که نا امیدش کنی.
خدایا!
دعای مرا جواب بده.
صدایت که می کنم نزدیکم باش.
زاری که می کنم دل رحم باش!
حرف که می زنم «گوش» کن…

“صحیفه سجادیه/دعای13″

 

 


.html .html