ستاره من
روشنترین ستاره شبهای تار من تویی
ای خوب من زیبای من
من از نگاه پاک تو به معراج می روم
ببین از شوق خنده های تو چه محتاج می روم
تردید نیست صرف فعل«دوست داشتن»مرا
اما حکایت اینچنین است که من
تکرار می کنم با خودم
دوست دارم دوست دارم دوست دارم تو را