سفارش تبلیغ
صبا ویژن

همنشین

موانع فرصت ساز

در زمانهای گذشته پادشاهی تخته سنگی را در وسط جاده قرار داد

 وبرای اینکه عکس العمل مردم را ببیند خودش را در جایی مخفی کرد.

بعضی از بازرگانان و ندیمان پادشاه بی تفاوت از کنار تخته سنگ

میگذشتند.

برای خواندن بقیه داستانک روی ادامه مطلب کلیک کنید...

بسیاری هم غرولند میکردند که این چه شهری است که نظم

نداردوحاکم شهر عجب مرد بی عرضه ای است.با وجود این هیچ کس

تخته سنگ را از وسط برنمی داشت.یک روز نزدیک غروب یک

روستایی که پشتش بار میوه و سبزی جات بود نزدیک سنگ شد.

بار هایش را به زمین گذاشت و با هر زحمتی بود تخته سنگ را از

وسط جاده برداشت و ان را کناری قرار داد.ناگهان کیسه ای را دید

که زیرتخته سنگ قرار داده شده بود. کیسه را باز کرد و داخل ان

سکه های طلا و یک یادداشت پیدا کرد که پادشاه در ان یادداشت

نوشته بود:

 

((هر سد و مانعی می تواند یک شانس برای تغییر زندگی انسان باشد))

 


.html .html