سحر وجادو چیست و آیا واقعیت دارد، دیدگاه اسلام چیست؟
پاسخ :سحر از علومی است که همانند بسیاری دیگر از علوم بشری نمی توان به صورت دقیق تاریخ پیدایش و نحوه شکل گیری آن را روشن ساخت. این مقدار مسلم است که جزء علوم کهن است و تا حافظه تاریخ یاری میکند وجود سحر قابل پیگیری است. اما سحر چیست؟ در لغت معانی مختلفی برای واژه عربی «سحر» که معادل فارسی آن «جادو» میباشد، بیان کردهاند قابوس المحیط سحر را به هر چیزی که منشا و سبب آن دقیق و ظریف باشد معنا کرده است. نهایه ابن اثیر سحر را به معنی «هر چیزی که حقیقت اشیاء را دگرگون نشان دهد» گرفته است. صحاح اللغة سحر را به خدعه و نیرنگ و چیزهای باطل تفسیر کرده است. و سرانجام المجمل ابن فارس آن را به چیزی که «حق را باطل نشان دهد» تعبیر آورده است.
بقیه مطالب درادامه مطلب....
معانی فوق جز توضیح واژه سحر در شناخت واقعیت این پدیده مرموز عالم خلقت کمک چندانی به ما نمی کند. از این رو لازم است به تبیین اقسام و مصادیق آن بپردازیم:
سحر در یک تقسیم به دو بخش سحر کلمات و سحر عمل تقسیم میشود. مقصود از سحر کلمات استفاده از حروف و کلمات برای بوجود آوردن حالت عجیب و یا ایجاد مریضی و یا بهبود مرض در یک شخص میباشد که خود به دو صورت شفاهی (خواندن کلمات) و کتبی (نوشتن کلمات) واقع میشود. گونه دوم یا سحر عمل استفاده از اعمال خاصی است که باعث پدید آمدن پدیده سحر میگردد و اقسام مختلف دارد.
عمل سحر در هر دو شکل خود در اصل مبتنی بر استفاده از نیرو و اسبابی است که معمولا از دید انسان های معمولی پوشیده است. به همین دلیل اطلاع بشر، علی رغم دیر پا بودن این پدیده از آن اندک مانده است. اما از تحقیق در احوال ساحران که در گذشته وجود داشته اند. و برخی گفته های خود ساحران علل و اسبابی که تا کنون بر بشر کشف شده است و نیز از تجزیه و تحلیل پدیده هایی که در گذشته از مصادیق سحر به حساب آمده است. علل و عوامل زیر به دست آمده است:
1. شاخهای از آنچه در گذشته سحر خوانده میشد در واقع معلول عوامل تلقینی بود که امروز قدرت آن بر بشر مکشوف شده است. به عنوان مثال خوابهای مصنوعی، هیپنوتیزم، تله پاتی، مانیه تیزم .... در این دسته قرار میگیرند. اینها زیرکیهای روان شناختی است که بشر با کشف رموز آن، خاصیت رمز گونگی را از آن گرفته و به یک علم آموختنی و کاملا طبیعی تبدیل کرده است.
2. گونه ای از آنچه سحر خوانده میشده و البته بیشتر در لسان روایات به آن اطلاق سحر شده است، امروز در مقوله سخن چینی و نمامی میگنجد که با چرب زبانی، قلوبی را به هم نزدیک و یا از هم دور میسازد.
3. نوع دیگر از آنچه در گذشته سحر خوانده میشد، امروز در مجموعه استفاده از خواص فیزیکی و یا شیمیایی مواد جا میگیرد. این نوع در واقع همان علوم طبیعی است که عجایب آن امروز بر کسی پوشیده نیست. البته در گذشته همگان بر این رموز آگاه نبودند، اما بودند کسانی که برخی از این خواص را میدانستند و از آن استفاده میکردند در نتیجه در نظر دیگران یک نوع سحر به نظر میرسید مثلا در داستان حضرت موسی گفته شده که ساحران در درون طنابهای خود موادی جاسازی کرده بودند که در مقابل آفتاب منبسط میشد و حالت جاندار بودن را به نمایش میگذاشت. این سخن در خصوص مورد حضرت موسی _ علیه السلام _ البته با مضمون آیات چندان سازگار نیست، چون از آیات چنان استفاده میشود که بیشتر حالت چشم بندی داشته تا استفاده از خواص شیمیایی (والله اعلم).
4. بخش دیگر از سحر را میتوان در مقوله تر دستی و چشم بندی داخل کرد. همان چیزی که امروز در سیرکها بخوبی مشتری دارد و قلبها را به خود جلب میکند.
5. شعبه دیگری از سحر که بیشتر حالت غیر طبیعی دارد و هنوز آنگونه که باید نمی توان برایش توجیه علمی یافت، اعمالی است که با استفاده از قدرتهای نامرئی انجام میگرفته است و از آثار آن اخبار از کارهای پنهان است که حتی در آینده به وقوع میپیوسته است. همانند برخی پیشگوئیها و ... این شعبه از سحر بسیار ناشناخته است. گفتهاند آنها ملائکه را استخدام میکردهاند و یا از شیاطین و جن استفاده میکرده اند. بر اساس گفتههای گذشتگان این شعبه خود بر سه دسته بوده است: دسته ای از ارواح فلکیه استفاده میکردهاند که بیشتر با نجوم سرو کار داشته اند. این دسته عملشان دعوة الکواکب خوانده میشده است. دسته ای از فرشتگان و یا شیاطین استفاده میکردند که به طلسمات موسوم میشدند. گروه سوم از ارواح ماده مثل کودکان و یا زنان استفاده مینمودند که به عزایم معروف بوده اند. این گروه کارهای خارق العاده انجام میدادند و برخی امراض را علاج مینمودند و یا باعث ایجاد مرض در اشخاص میشدند.
6. یک نوع از سحر که معروف به سحر کلمات است و بعد از بعثت پیامبر _ صلی الله علیه و آله _ واژه های قرآن را نیز در این راه به خدمت گرفتند، نیز فی الجمله تاثیر گذار است. اما اندازه و سبب آن هنوز روشن نیست. البته باید تذکر دهیم که این نوع از سحر را نباید با دعاها و عوذات مأثوره که از معصومین _ علیهم السلام _ وارد شده است اشتباه گرفت، آنها حساب دیگری دارند که در اینجا بدان نمی پردازیم.
7. شعبه ای از آنچه سحر خوانده میشود، و شاید بتوان گفت یک شعبه بسیار با اهمیت از آن، استفاده از قدرتهای روح است. این دسته جای سخن بسیار دارد. اما فی الجمله باید گفت که عمل مرتاضان هندی که در نگاهی میتوانند قطار در حال حرکت را متوقف کنند، با استفاده از همین قدرت روحی و نفسانی است. این را هم برخی در شمار سحر دانستهاند و تاکید کردهاند که نباید آن را با ولایت تکوینی اولیاء الله اشتباه گرفت. صاحب آن ولایت نیز البته توان تصرف در طبیعت را دارد اما نه از راه ریاضت همان قدرتی که عیسی _ علیه السلام _ را توان شفابخشی و احیاء مردگان میداد و حضرت موسی _ علیه السلام _ را توان تبدیل چوب به اژدها. این معجزه است و آن کار مرتاضان عمل شیطانی. این بحث هم مجال فراخ میطلبد.
همان گونه که روشن شد، دسته ای از این سحرها واقعیتی ندارند و دسته ای که واقعیت دارند عملی است طبیعی. تنها برخی از شعبه های آن جای تامل دارد.
اما سحر در قرآن و روایات به چه صورت مطرح شده است؟
در قرآن و روایات نیز با دو دسته سحر روبه رو میشویم، سحر باطل و سحر حق. مقصود از سحر باطل آن است که از خود واقعیتی ندارد و بیشتر استفاده از نیرنگها و تر دستی در آن نقش دارد. به عنوان مثال در داستان حضرت موسی _ علیه السلام _ آیه 66 سوره طه تعبیرش چنین است. «فاذا حبالهم و عصیهم یخیل الیه من سحرهم انها تسعی»در آیه 116 سوره اعراف نیز تعبیر همین است: «فلما القو سحروا اعین الناس و استرهبوهم» و در هر دو آیه بر ایجاد خیال باطل و جادو کردن «چشم» تاکید شده است که مبین این نکته است که این عمل صرفا یک توهم و خیال بود و از خود واقعیتی نداشت و چنین نبود که آن طنابها واقعا اژدها شوند.
گونه دوم، سحر حق در آیه 24 سوره مدثر به آن اشاره شده است که میگوید: «ان هذا الا سحر یوثر» این تعبیر میرساند که گونه ای از سحر میتواند موثر باشد. البته قسم اول نیز به نوعی موثر بود چون در چشم یا خیال مردم تاثیر گذاشت. اما در عالم واقع تاثیری نداشت. از این رو میتوان گفت کلیه اقسام سحر که در قرآن آمده است بگونهای حقاند. مؤید مطلب آیاتی است که در داستان هاروت و ماروت آمده است که مطابق روایات دو ملکی بودند که در شهر بابل نازل شدند و مردم را طریقه سحر و باطل کردن سحر را یاد میدادند. داستان حضرت سلیمان _ علیه السلام _ و تهمتی که یهودیان به ایشان میزدند نیز موید این مطلب است که سحر میتواند موثر باشد. شاید عینی ترین مورد سحر موثر همان باشد که در شأن نزول دو سوره آخر قرآن یعنی سوره معوذتین وارد شده است. بر اساس روایات و سخن اکثر مفسرین وجه نزول این دو آیه حادثه ای بود که در آن شخصی به نام «لبید ابن اعصم» یهودی پیامبر _ صلی الله علیه و آله _ را جادو کرد و این دو سوره نازل گردید. بعد از آنکه حضرت علی _ علیه السلام _ این دو را بر سر چاهی که گره ها در آن بود خواند و گره ها را باز کردند حضرت پیامبر _ صلی الله علیه و آله _ که احساس مریضی میکردند بهبود یافتند. روایات فراوانی به این مضمون میتوان یافت.
بنابراین در پاسخ به سؤال شما چنین نتیجه میگیریم که سحر تنها شامل سحر باطل نمی شود سحرهای موثر هم موجوداند ولی بیشترین تاثیر آن در روح و روان آدمیان است تا در عالم خارج. علاقهمند ساختن کسی به دیگری نیز بیشتر یک تصرف روحی و روانی است. البته قابل تذکر است که روان شناسان مجرب امروز نیز از تکنیکهایی برای جلب قلوب استفاده میکنند که تفاوت زیادی با کار ساحران ندارد.
آنچه گفته شد تشریح واقعیت بود، اما از نظر قرآن و سنت استفاده از سحر و رو آوردن به این وسیله در نهایت غلظت و شدت تحریم شده است. حتما آن را برابر با کفر دانسته اند. در روایتی آمده است که زنی خدمت حضرت پیامبر _ صلی الله علیه و آله _ آمد و گفت: شوهرم با من بد اخلاقی میکند من برای آرام کردنش از سحر استفاده کرده ام، پیامبر _ صلی الله علیه و آله _ فرمود: از این جادو دور شو، خداوند و ملائکه آسمان همه تو را لعنت میکنند. آبهای زمین را آلوده کردی بعد شنیده شد که آن زن لباس خشن پوشیده و توبه کرده است و خود را بسته است. پیامبر _ صلی الله علیه و آله _ فرمود: او آمرزیده نخواهد شد.
پیامبر _ صلی الله علیه و آله _ فرمود: ثلاثه لا یدخلون الجنه. مدمن فمر مدمن سحر و قاطع رحم.
سه گروه وارد بهشت نخواهند شد، کسی که زیاد شراب بنوشد، کسی که زیاد جادو کند، و کسی که صله رحم را قطع کند.
می توانید از کتاب: تاریخ جادوگری و نیز شماره 10 و احتمالا 11 از مجله درسهای از مکتب اسلام سال 43 استفاده کنید. مقاله ای به نام «جستاری در علم سحر»
امام صادق _ علیه السلام _ فرمود:
من تعلم شیئا من السحر قلیلا او کثیرا فقد کفر و کان آخر عهده بربه و حده ان یقتل الا ان یتوب؛ هر کس چیزی از سحر بیاموزد، زیاد باشد یا کم، کافر شده است و سرانجام کارش با خدایش هست. و حدش این است که کشته شود مگر اینکه توبه کند.
. برگرفته از: شیخ مرتضی انصاری، المکاسب، ج 1، ص 97، 98، انتشارات دهقانی، چ اول، 1372، قم ایران.
. برخی از مفسرین آیه «نفاثات فی العقد» به معنی دمندگان، گره ها، را به این گروه تفسیر کرده اند، ترجمه المیزان، ج 20، ص 681.
. ناصر مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج 1، ص 268، ذیل آیه 116، سوره اعراف.
. شیخ انصاری، همان، نقل از انصاح.
. ناگهان طنابها و عصاهایشان در چشم او چنان وانمود کردند، بر اثر سحر، که راه میروند.
. آنگاه که طنابهای خود را افکندند چشم مردم را جادو کردند و آنان را ترساندند.
. این نیست مگر سحر موثر.
. تفصیل داستان را میتوانید در تفسیر نمونه ج 1، صفحات 262 الی 266 مطالعه کنید.
. مراجعه کنید به تفسیر نمونه، ج 13، ص 24.
. مراجعه کنید به ترجمه المیزان، ج 20، ص 681، ترجمه سید محمد باقر موسوی همدانی، به دفتر تبلیغات 1368 قم، ایران و نیز: مستدرک الوسائل، کتاب اشجاره، باب 22 از ابواب ما یکستب به حدیث 7. در احادیث ام عبدالله نیز شریک لبید ابن اعصم آمده است.
. مستدرک الوسایل، همان.
. وسایل الشیعه، حرّ عاملی، کتاب التجارة، باب 25 از ابواب ما یکتسب به.